آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

84 - سفر به شیراز (21/01/1392)

روز چهارشنبه 21 فروردین 92 آترینا گلی به همراه مامانی و باباییش و الینا , ایلیا با بابایی و مامانیشون راه افتادند که برن به سمت اصفهان . آترینا و بابایی در هتل عالی قاپو سفر به شیراز بعد از ظهر روز چهارشنبه 21 فروردین مامانی آترینا یه خورده زودتر از سر کار اومد تا به قراری که برای رفتن به اصفهان با عمو بهنام اینا دوست بابایی داشتن برسن . بعد از خوردن ناهار ساعت حدود 3 از خونه راه افتادن و ساعت 8 شب به اصفهان رسیدن . از قبل رزرو کرده بودن که برن هتل عالی قاپو . /.  بعد از تحویل اتاقها برای خوردن شام همگی راه افتادن به سمت رستوران شهرزاد که خیلی نزدیک به هتل بود. آترینا ، الینا و ایلیا ...
31 فروردين 1392

83 - سفر به مریوان (12/01/1392)

  روز دوشنبه 12 فروردین آترینا با بابایی , مامانی , باباجون و دایی نیما به سمت مریوان راه افتادند.   سفر به مریوان ساعت 6 صبح روز دوشنبه آترینا گلی در حالت خواب و بیدار سوار ماشین شد تا بره سمت مریوان. از تهران به همدان و از همدان به سنندج . ناهار رو تو رستوران جهان نما تو سنندج برگزار کردیم.  رستوران جهان نما دکور رستوران خیلی جالب بود . شلوغ پلوغ بود ولی رستوران خیلی خوبی بود. فاصله سنندج تا مریوان حدود 120 کیلومتر بود و پر از پیچ و خم ولی فوق العاده زیبا. حدود ساعت 4رسیدیم مریوان و رفتیم هتل زریوار که برای 3 شب رزرو کرده بودیم. نمایی از هتل زریوار هتل چندان جالب...
18 فروردين 1392

82 - آترینا در سیرک (10/01/1392)

روز شنبه ١٠ فروردین آترینا گلی رو بردیم سیرک بین الملی خلیل عقاب . ساعت ٨ تا ١٠ شب بود انتهای بزرگراه نواب . سیرک بین المللی خلیل عقاب آترینا گلی حیوونا رو خیلی دوست داره گرچه میگن سیرک استثمار حیووناست ولی ما آترینا رو بردیم به دیدن حیوونا         بلیطش رو از طریق سایت تخفیفان با 60 درصد تخفیف گرفتیم که شد 10000 تومن . همین برنامه رو ما وقتی دایی نیما کوچیک بود حدود 20 سال پیش رفته بودیم.گرچه خیلی تغییر کرده بود. برنامه شامل : آکروبات، ریمینی، آتش بازی، رنجر، نمایش دلقکی، آکروبات قرقره و.. نمایش حیوانات: ببرهای بنگال و ببر سفید، شیر، خرس، اسب، تمساح، مارپیتون بود.  ...
18 فروردين 1392

79 - عروسی رفتن آترینا (02/01/1392)

آترینا گلی در سال جدید دو تا عروسی دعوت شده بود . اولیش عروسی رامین پسرعمه خاله مهرناز تو محمد شهر کرج و دومیش عروسی شهرام فامیل بابا جون در لاهیجان. ورودی سالن عروسی عروسی رامین و شیرین آترینا گلی روز دوم فروردین 92 به عروسی رامین و شیرین از بستگان خاله مهرناز دعوت شده بود.عروسی تو یک باغ زیبا در محمدشهر کرج برگزار شد . عروسی خیلی خوبی بود و به اترینا گلی خیلی خوش گذشت . آترینا و باران در حال رقص اینم بابایی آترینا گلی اینم محل سفره عقد که ما رسیدیم دیگه جمع شده بود. آترینا بابایی و باران گلی ...
10 فروردين 1392

44-عروسی رفتن آترینا(15/6/1391)

                                        ١٥ شهریور عروسی علی پسرعموی مامانی بود. دومین عروسیی که آترینا گلی دعوت شد.اولیش عروسی ساقی دختر همسایه بود . عروسی تو یه باغی بود تو محمدشهر کرج.از ساعت 6:30 تو ترافیک بودیم تا ساعت نزدیک 10 که رسیدیم. فکر کنم ترافیک به خاطر نزدیک شدن به اول مهر باشه. آترینا در حال آماده شدن برای رفتن به عروسی کفشاشو ببینید!   اینم چند تصویر از عروسی    ...
10 فروردين 1392

25-اولین عروسی رفتن آترینا

مراسم عروسی دختر همسایه آقای ملکی که آترینا برای اولین بار رفت عروسی. اولش خیلی خوشش اومده بود و همش می رقصید ولی اخراش خسته شده بود و همش می گفت بریم بیرون.     انقدر اینجا هوا سرد بود . ...
10 فروردين 1392

24-تولد 2 سالگی آترینا

تولد 2 سالگی آترینا قرار بود روز 6 مرداد برای آترینا جون تولد کفشدوزکی برگزار کنیم که متاسفانه مامان شهناز روز 5 مرداد بیمارستان بستری شد. همه سفارشات تولد انجام شده بود.تزیینات کفشدوزکی ، شکلات کفشدوزکی ، بیسکویت کفشدوزکی، لباس کفشدوزکی تولد 2 سالگی آترینا چند نمونه از سفارشاتو برای نمونه اینجا میذارم. سفارشات رو هم به موسسه آشنا سفارش دادیم ولی حیف که همش هدر رفت و نتونستیم استفاده کنیم.   غذاها رو هنوز خوشبختانه سفارششو قطعی نکرده بودیم       این تخت کادوی دایی نیماست عروسک سخنگو کا...
10 فروردين 1392

22-نوروز 90

نوروز 90 سال خرگوش هفت سین خرگوشی آترینا            نوروز 90   سال 90 سال خرگوش بود و ما هفت سین خرگوشی برای آتریناچیدیم.   هفت سین خونه مامان شهناز   آترینا خونه مامان ایران    اینجا عمو غلامرضا و خاله مریم اومده بودن خونه بابا جون اینا عید دیدنی . آترینا رو بردیم آرایشگاه سرزمین رویا موهاشو کوتاه کنیم وسوسمون کردن ببریمش آتلیشون ازش عکس بگیرن.   آقای عکاس یه سگ کوچولوی بامزه داشت به اسم نیچه     &nbs...
10 فروردين 1392

81 - آترینا در بولینگ (07/01/1392)

چهارشنبه شب هفتم فروردین آترینا گلی با بابایی و مامانی بابا جون و دایی نیما رفتن بولینگ شیان. بولینگ شیان ساعت حدود 9:30 دقیقه بود که رسیدیم و گفتند که حداقل نیم ساعت معطلی داره . ما هم یک گشتی در محوطه زدیم تا نوبتمون شد. بابایی آترینا ، دایی نیما و مامانی بازی کردند. آترینا گلی هم تشویق می کرد. ...
8 فروردين 1392

80 - سفر به شمال (03/01/1392)

صبح روز سوم فروردین آترینا گلی با مامانی ، بابایی ، باباجون و عمو محمد به سمت لاهیجان راه افتادند . حدودای ساعت 3 رسیدند و بعد از خوردن ناهار در رستوران به خونه رفتند شبش عروسی شهرام نوه پسرعمه باباجون  بود . سفر به لاهیجان آترینا گلی روز سوم فروردین به یک عروسی در لاهیجان دعوت شده بود که البته از اول تا آخر عروسی رو در خواب گذروند. عروسی خیلی گرم و شادی بود و آترینا گلی در اوج سر و صدا در آرامش کامل به خواب رفته بود! صبح روز بعد برای گشت و گذار رفتیم به جاده لونک و به سمت دیلمان . هوا و مناظر واقعا عالی بود. ناهار رو هم فست فودی در رستوران سندباد لاهیجان برگزار کردیم . ...
8 فروردين 1392